محل تبلیغات شما

سد معبر سیاه نیست طوسی چرک است!

 نگاهی به فیلم سد معبر به نویسندگی سعید روستایی و کارگردانی محسن قرائی

سد معبر به نظر من سیاه نبود طوسی چرک بود! داستان فردی که کارمند قراردادی سد معبر شهرداریست که رفتار خشن و زننده ای با دستفروشان دارد. و در برخورد با یکی از این دست فروشها وارد ماجرایی میشود که داستان فیلم را میسازد.

معمولا وقتی فیلم میینم خیلی دنبال پیدا کردن سوراخ های فیلمنامه و یا اشکالات کارگردانی آن نمیگردم. مگر اینکه این اشتباهات آنقدر درشت باشه که آدم احساس کنه این فیلم ارزش دیدن ندارد.

سد معبر فیلم خوبی بود. اگرچه هر کسی میتونه بر اساس زاویه دید خودش بر فیلمنامه آن اشکالاتی وارد کند. اما سد معبر فیلم خوبی بود .هرچند که جاهایی بیننده را آزار میدهد اما ریتم خوبش او را با داستان فیلم همراه میکند.

با محسن قرایی سر فیلم " امروز" رضا میر کریمی آشنا شدم. محسن دستیار اول کارگردانی بود که به سبک خاصی در سینمای ایران معروف است. فیلم های میرکریمی معمولا برشی از زندگی شخصیت های آن است و خیلی داستان گویی به روش کلاسیک در آن جایی ندارد و معمولا آثارش بدون قضاوت و با پایانی نامشخص تمام میشود. قطعا نگاه میرکریمی که تهیه کننده فیلم اول قرائی هم بوده در فیلمسازی او نیز تاثیر داشته است . هرچند کار کردن با بزرگان سینمای ایران میتواند رزومه خوبی برای قرایی باشد اما ریتم خوب و بازی متوسط به بالایی که او توانسته از بازیگرانش در صحنه های پر تنش و در  فضاهایی کوچک  در  " سد معبر" به اجرا در آورد نشان از توانایی های خود او دارد.

فیلمنامه سد معبر را سعید روستایی نوشته است که با " ابد و یک روز" به شهرت رسید. رئالیسم تلخی که در هر دو فیلم میتوان دید شاید برای خیلی های خوشایند نباشد و آنرا نشئت گرفته از نگاه سیاه قشری از سینماگران به جامعه امروز ایران تعبیر کنند که سودای جهانی شدن دارند. بخصوص وقتی که در یک سال ده پانزده تا فیلم با این تم ساخته شود.

فیلمنامه ای که روستایی نوشته  دیالوگ محور است که تنش درونی افراد با خودشان، خانواده شان و جامعه را نشان میدهد و بر وقایع فیلم غالب است و بیننده شاید در آخر فیلم بجز آن صحنه تصادف شدید در میدان توحید که با سکوت چند ثانیه ای همراه است را بخاطر نسپرده باشد.

 و اما ماجرای فیلم!

شاید بارها پیش آمده باشد که خودمان دیده باشیم و یا به مدد گسترش فضای مجازی گوشه ای مشممئز کننده از برخورد بد ماموران سد معبر شهرداری ها با دستفروشان درمانده را دیده و ناراحت شده باشیم و برای خنک شدن دلمان دوتا ناسزا هم به این افراد گفته باشیم. اما شاید تا حالا فکر نکرده باشیم که این افراد کی هستند و چه شخصیتی دارند. " سد معبر" مارا وارد زندگی یکی از این افراد میکند.

قاسم با بازی حامد بهداد شخصیت اصلی فیلم، مامور سد معبر شهرداری، جوانی تند مزاج است که بعلت رشوه گرفتن از دستفروشان و برخوردهای تند با آنها در آستانه عدم تمدید قرارداد و اخراج از سر کار قرار گفته است.او قصد دارد با ارثیه پدری همسرش با بازی باران کوثری بدون رضایت او کامیونی خریده و به زندگی اش رونق ببخشد. همسرش با اینکار مخالف است و بچه دار شدنش که آرزوی قاسم است را منوط به خرید خونه و رفتن از منزل پدری او کرده است.

در این بین قاسم با درگیری با یک دستفروش با بازی نادر فلاح وارد ماجرایی میشود که بعبارتی یک آزمون اخلاقی برای اوست. در یک کوش و قوسی که نزدیک یک سوم فیلم را در بر گرفته قاسم با مرد دستفروش برای رساندن کیف پولی پر از دلار که همسر دستفروش پیدا کرده به دست صاحبش همراه میشود و در ادامه وسوسه ای که در ابتدا گریبان مرد دستفروش را گرفته بود یقه قاسم را میگیرد.

شخصیت قاسم در بستر جامعه سنتی و طبقه متوسط به پایین جامعه که در این وانفسای مشکلات اقتصادی سعی دارد زندگی بهتری برای خود رقم بزند شکل میگیرد. شخصیت های مثل قاسم زیادند در اطراف ما، آدمهای معمولی که دنبال کار و درآمد حلال هستند برای گذران امور زندگیشان و اگر نشد نون حرام هم قاطی زندگی شان میکنند! آدمهای طوسی چرکی! که در بستر خانواده های سنتی و مذهبی معمولی رشد کرده اند که پدرش صادقانه و از روی اعتقاد برای خریدن یا نخریدن کامیون استخاره میکند و یا خودشان معتقدند که دنیا دار مکافات است و اصطلاحا از هر دست بدی از همان دست پس میگیری و اتفاقات ناگوار رخ داده برایشان را ناشی از وسوسه شدن برای تصاحب پول پبدا کرده میدانند. ولی با این حال رشوه  میگیرند، دروغ میگویند، حق خوری میکنن ، زورگویی میکنند و یا سابقه منکراتی هم دارند که همانند قاسم در مشاجره با همسرش به رخش کشیده میشود. و در عین حال  وقتی در مخمسه روزگار گیر میکنند پناهی جز خدا نمی یابند و قول میدهند که بعد از نجات یافتن  گذشته خود را جبران کنند ولی بعد از رها شدن از مخمسه فراموش میکنند و دقیق شرحی بر این آیه مبارکه هستند:

و اذا مس الانسان الضر دعانا لجنبه اوقاعدا اوقائما فلما کشفنا عنه ضره مرکان لم یدعنا الی ضر مسه کذلک زین للمسرفین ما کانوایعملون»

و هنگامی که به انسان بلایی برسد ما را برای دور کردن آن شر، چه در حال نشسته و ایستاده ویا به پهلو افتاده می خواند، پس زمانیکه آن بلا را از او دور کنیم ، می گذردو می رود، گویا اصلا ما را برای برطرف کردن شری که به او رسیده بود نخوانده است. »

از اینجور آدمها زیاد دیدیم که در عزاداری امام حسین علم کشی هم میکنند و یا اگر پایش بیفتند پیاده روی اربعین هم شرکت میکنند و زیارت امام رضا و شاه عبدالعظیم هم میروند ولی باز آلوده گناه هم میشوند. بنظر من قاسم از اون دست آدمهاست، که به خانواده و همسرش علاقمند است و آرزوی پدر شدن دارد ولی در این حال به آنها زور میگوید و یا حقشان را تضییع میکند و خواسته های آنها را نادیده میگیرد.

 بنظر من آدمهای طوسی چرکی! مثل قاسم در بستری از ناعدالتی جامعه رشد و نمو میکنند که این ناعدالتی یا بگونه ای توسط قاسم حس میشود که ناشی از جبر این است که قاسم پدر پولدار با مال و منال  آنچنانی نداشته که این روزها با اینهمه مشکلات دست به گریبان است و یا کار و شغل مناسبی برایش فراهم نیست تا یک زندگی سالم و آبرومند را اداره کنند و عنقریب است که همین شغل نیم بندش را هم از دست بدهد. و اینجاست که وسوسه ها خیر فطری این آدمهای طوسی را بازنده شر بیرونی راه یافته به درونشان میکند.

 

 

نکاتی درباره فیلم مستند ترال در گفتگو با خبر گزاری فارس

یک انتخابات طنزیم شده!

رویداد: دیدار با شاعر حماسه‌های عدالتخواهانه دوران جوانی ام!

فیلم ,سد ,معبر ,قاسم ,های ,هم ,سد معبر ,و یا ,که در ,است و ,است که ,وارد ماجرایی میشود

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

زندگی من استاد رحمت نبی پور درگاه (هنرهای رزمی) معماری آموزش مطالب جغرافیایی