محل تبلیغات شما



ترال

فارساز هفتمین مستند خودتان ترال» بگویید؟ چه اتفاقی رخ داد که به فکر ساخت این مستند افتادید؟ 
عدالت پناه: مستند ترال» هفتمین اثر من در مقام نویسنده و کارگردان فیلم مستند بود، اگر یادتان باشد اوایل سال گذشته کلیپ‌ها و مطالب مختلفی در خصوص صید وحشتناک ماهی‌ها در خلیج فارس به وسیله کشتی صید ترال منتشر شد و باعث شد فضاسازی‌های زیادی شکل بگیرد.

من هم به عنوان یک ایرانی وطن دوست نگران شدم که نکند این واقعه صحت داشته باشد، در آن زمان عابد قاسمی خبرنگار خبرگزاری فارس در جاسک هم واقعیت‌های صید ترال» را فاش کرد و به این واقعیت پرداخت که این کشتی‌ها به جای صید ماهی ریز میکتوفیده، ماهی‌های خوراکی را صید و ضررهای زیادی به دریا و معاش صیادان وارد می‌کنند به همین جهت از شدت ناراحتی تصمیم گرفتم در این رابطه کاری انجام دهم.

در همین افکار بودم که چگونه در قالب مستند به این مشکل اساسی بپردازم که در اوایل تیرماه سال ۹۷ ایده ساخت مستند درباره این موضوع از سوی سید محمد جعفری» به عنوان مجری طرح به بنده رسید و من هم بی درنگ پذیرفتم، سپس در نشست‌هایی با یاسر شاه پیری» تهیه کننده این مستند به توافقات مورد نظر رسیدیم و با اضافه شدن محمود پری» و مجید رستگار» به گروه، بلافاصله کار مطالعه، تحقیق و پژوهش و جمع آوری اسناد پیرامون این مسئله را شروع کردیم.

 فارس: از مراحل تولید مستند ترال» بگویید؟ چند سفر به هرمزگان و مناطق مورد نظر داشتید؟ 
عدالت پناه: ما برای ساخت این مستند به این نتیجه رسیدیم که باید به هرمزگان سفر داشته باشیم و ضمن آشنایی با جغرافیای منطقه، و دیدن صید ترال» از نزدیک با صیادان نیز ارتباط بگیریم. بر همین مبنا در سه سفر مراحل پیش تولید کار و تولید آغاز شد. 

در سفر نخست‌مان به هرمزگان با سوژه اصلی مستند یعنی آقای عباس بقاپور» که خود از صیادان بومی بندرعباس است آشنا شدیم و توانستیم با همراهی وی هم از داخل کشتی صید ترال تصویر بگیریم و هم از تخلیه شبانه ماهی‌ها توسط این کشتی‌ها فیلم ضبط کردیم، در پایان این سفر به این نتیجه رسیدم که هیچ کس به اندازه آقای بقاپور» نمی‌تواند راوی این مستند باشد. چرا که او خودش صیاد بومی منطقه بود کشتی‌های صید ترال را مرتب دیده بود و به خوبی نسبت به آسیب‌های این کشتی بر زیست دریایی آگاهی داشت و می‌گفت بر اثر صید ترال» چند نوع ماهی مختلف و پر طرفدار منطقه در حال انقراض هستند. 

سفر اول ما در گرمای طاقت فرسای ۵۰ درجه مردادماه بود که در شرایط سختی و تحمل شرجی انجام شد و با بازگشت از این سفر و جمع آوری اطلاعات و اسناد به دست آمده کار نوشتن جوانب فیلم نامه و برنامه ریزی سفر دوم شروع شد. 

سفر دوم که مهرماه سال گذشته انجام شد با مشکلاتی از جمله عدم همکاری مسوولان خصوصا مسوولان شیلات همراه بود، آنها نه به ما اطلاعات می‌دادند و نه حاضر به مصاحبه بودند و تمام تلاششان این بود که مستند ترال» به سرانجام نرسد.

اما ما تلاش کردیم و تصاویری به دست آوردیم و بر اساس فیلم نامه مصاحبه‌های خوبی گرفتیم. سپس به تهران برگشتم و فیلم را تدوین کردیم. کمبودهای آن را نکته برداری و برای سفر پایانی برنامه ریزی کردیم و آذر ماه مجددا به بندرعباس برگشتیم. 

در طول این سه سفر از غرب تا شرق استان از بندر کنگ» تا بندر جاسک»، از قشم» و روستاهای آن تا جزایر لارک» و هرمز» رفتیم و اطلاعات مورد نیازمان را جمع آوری و تصاویر بهتری ضبط کردیم. با صیادان زیادی حرف زدیم و شاهد تغییرات اساسی در وضعیت معیشت مردم و تاثیرات مخرب اجتماعی پدیده شوم صید ترال» بودیم.

  آنجا بود که به عینه دیدیم تعداد زیادی از صیادانی که تا سال‌های قبل از طریق دریا به کسب روزی حلال می‌پرداختند امروز بر اثر صید ترال» و کمبود ماهی، برخی از آنها متاسفانه با لنج کالای قاچاق وارد می‌کردند و یا به قاچاق سوخت از ایران روی آورده بودند. 

در نهایت مستند ترال» پس از سه مرحله تصویربرداری به سرانجام رسید. پس از آن شروع به تدوین فیلم کردیم. نسخه اولیه در دی ماه ۹۷ آماده شد و حدود ۷۰ دقیقه بود. سپس برای اینکه به ریتم مناسبی برسیم، فیلم مجددا اصلاح و تدوین شد که نهایتا به نسخه ۵۵ دقیقه‌ای مورد قبول و توافق کارگردان و تهیه کننده رسیدیم و اسفند ۹۷ خروجی نهایی گرفته شد. 

فارسپیش از ساخت مستند ترال» چه میزان از این نوع صید آگاهی داشتید؟ 

عدالت پناه: حقیقت این است که ما پیش از آنکه ساخت این فیلم را شروع کنیم اطلاع دقیقی از چگونگی صید ترال» نداشتیم و تصاویری که در فضای مجازی دیدیم ما را حساس کرد که اطاعات دقیق‌تری به دست بیاوریم و مطالعه بیشتری کنیم پس از تحقیق با آثار مخرب این کشتی‌ها آشنا شدیم.

فارس: اثرات این نوع صید بر زیست بوم دریا، در داخل و خارج کشور را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

عدالت پناه: ما در مستند با تحقیقات انجام شده و مصاحبه با دانشمندان این حوزه درطول فیلم نشان می‌دهیم این نوع صید برای زیست بوم خلیج فارس خطرناک است و ادامه آن صدمات جبران ناپذیری به بافت گیاهی و جانوری خلیج فارس می‌زند و به طبع، آسیب‌های اجتماعی را نیز در پی دارد. 

به نظر ما تخلفات کشف شده در برخی کشتی‌های صید ترال را می توان ی دریایی نامید. اینکه چندین نفر با استفاده از رانت اطلاعاتی خود، وارد شوند و با تهیه کشتی های پیشرفته  از منابع و منافع عمومی سواستفاده کرده و پول بیت المال را روانه جیب‌های خود کنند حتما باید با برخورد قضایی مواجه شود.

 وقتی در کل جهان تجربه ثابت می‌کند یک چیزی مضر است و صدمات جبران ناپذیری به زیست دریایی و محیط زیست وارد می‌کند و در همه جا ممنوع می‌شود، واقعا برای ما جای سوال است چرا افرادی به خود اجازه می‌دهند که این نوع صید را در خیلج فارس مجاز بدانند؟ این سوالی است که خیلی دوست داریم به جواب آن برسیم. در هر صورت ما معتقد هستیم که این اعطای مجوزها سهوی نبوده بلکه از روی علم وآگاهی بوده است چرا که منفعت زیادی برای یک عده خاص فراهم کرده است.

فارساهدافتان از ساخت مستند ترال» چه بود؟ 
عدالت پناه
: ما به طور کلی دو هدف اساسی را در ساخت این مستند دنبال می‌کنیم. می‌خواستیم در مرحله اول با بررسی کشتی‌های صید ترال» میزان آسیب وارد شده به زیست بوم دریابی و معیشت مردم بومی منطقه را به تصویر بکشیم و از این رهگذر به آسیب‌های اجتماعی ناشی از این پدیده اشاره کنیم و بگوییم بیکاری و نبود صید باعث آثار جبران‌ناپذیر اجتماعی از جمله تشدید فقر و مشکلاتی نظیر حاشیه‌نشینی در شهرها و سوق یافتن جوانان به قاچاق می‌شود. 

از سوی دیگر مستند ترال» سعی کرد پشت پرده قراردادهای ننگین را مشخص کند. ما سعی کردیم ببینیم چگونه یک عده رانت خوار توانسته‌اند از جایگاه خود سوءاستفاده کرده و این مجوزها را بگیرند؟ و بی‌حساب و کتاب از منابع ملی خلیج فارس بهره ببرند؟ و زیست بوم دریایی را تخریب کنند؟ در حالی که معیشت مردم صیاد بومی وابسته به صید است و سالیان مختلف با این کار روزی خود را از دریا می‌گرفتند. در عین حال آسیبی هم به زیست دریایی نمی‌زدند. 

این افراد خاص عمدتا ساکن تهران، با ثبت شرکت‌های سوری و اجاره کشتی‌های غول پیکر خارجی کف خلیج فارس و دریای عمان را پارو کرده اند و منفعتش را به جیب زده اند. تمام تلاش ما این بود که پشت پرده این مسئله را که حتی احمد مرادی نماینده مردم استان هرمزگان در گفت‌وگو با ما بر آن صحه گذاشت را آشکار کنیم اما واقعیت این است که هنوز پس از یکسال به طور دقیق و شفاف مشخص نشده است پشت پرده اعطای این مجوزها چه افرادی بوده اند؟ و چه کسانی این مجوزها را دریافت کرده اند؟

ما با اکران این مستند می‌خواهیم مطالبه‌گری کنیم و از مسوولان امر بخواهیم پشت پرده این قراردادها را شفاف سازی کنند. 

 

 


.ملتی که تاریخ خود را فراموش کند لاجرم محکوم به تکرار آن خواهد بود

از اردیبهشت سال 1396 و آن فضای ملتهب انتخاباتی که منجر به انتخاب مجدد به عنوان رئیس جمهور شد خیلی سال نمیگذرد. اما مجموع اتفاقاتی که پس از آن افتاد که نتیجه چنین انتخابی بود ما را بر آن میدارد که هر چند وقت یکبار و اگر نشد لااقل هرسال اردیبهشت ماه  یکبار آن رویدادها  را مرورکنیم و برای دیگران نیز یادآور باشیم و چه بهتر که این اتفاق در بستر طنز و تماشای یک فیلم مستند باشد .

در این چهل سال پس از انقلاب انتخابات متعددی را پشت سر گذاشتیم و تجربیات گوناگونی از افکار و رفتارهای ت مداران دیدیم و اندوختیم که همه اینها باید جزئی از اندوخته و پشتوانه فکری و رفتاری یک ملت باشد تا همواره حرکتش  هرچند کند رو به جلو باشد نه اینکه با تکرار اشتباهات با هر گام رو به جلو ده قدم  هم به عقب برگردد.

دیدن فیلم مستند " یک انتخابات طنزیم شده! " را  که از زبان و زاویه دید تعدادی از طنزپردازان برجسته کشور رویدادهای انتخابات ریاست جمهوری سال 96 را مورد بررسی قرار داده اند را توصیه مینمایم.

نویسنده و کارگردان:

حجت الله عدالت پناه

تهیه این مستند از سایت سینمامارکت و همچنین عماریار مقدور می باشد.

www.cinemamarket.ir

www.ammaryar.ir


# قادر طهماسبی (فرید)


هنوز حرارت کلامش از وجودم زبانه میکشد.



گفت: ای جوان! شنیده ام که عاشقی/
گفتم: آری ای بزرگوار! /
اگر خدا کند قبول/
گفت: عشق را در این زمانه خوب می خرند! /
به چیزکی، به میزکی ! /
عشق را /
به بلخ یا دمشق /
می توان فروخت! /
می توان به آب و نان رسید! /
ناگهان تنور غیرتم زبانه ای کشید /
سوختم/
آن چنان که دود از نهاد من بلند شد!/
سنگ نعره بر سرش زدم/
زخم می خورم! /
درد می کشم! /
من به نرخ روز تازیانه می خورم! /
من به نرخ روز سهم خویش را از این تورم و ورم گرفته ام ولی /
من به نرخ روز زندگی نمی کنم! /
من خدای را به نرخ روز بندگی نمی کنم! /
من به نرخ روز /
نان که هیچ /
آب هم نمی خورم! /
هم چنان که ماه هاشمی تبار من نخورد /
در کویر کربلا /
در بلوغ تشنگی /
در کنار رودخانه فرات. 
#شاعر: قادر طهماسبی(فرید)
از کتاب "پری شدگان"

 

فرهنگسرای اسوه: روز تجلیل از جناب قادر طهماسبی شاعر قصیده های جاودان  " کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود"  "سبکبالان خرامیدند و رفتند"


عدالت پناه نویسنده و کارگردان مستند:
* برای استفاده از کالای ایرانی نیازمند یک عزم جدی هستیم و تا این اراده و عزم ایجاد نشود نمی توان انتظار داشت تا شعار سال محقق شود.
* هیچکس به اندازه تولید کننده و صنعت گر ایرانی نمی‌تواند مردم را ترغیب به مصرف کالای ایرانی کند, آنهم با تولید محصول با کیفیت و با قیمت مناسب.
* نمیشود محصولات بی کیفیت تولید کنیم و توقع داشته باشیم مردم بی چون و چرا از آن حمایت کنند.
 *سعی ما در این مستند ضمن تشویق مردم به مصرف کالای ملی این بود که شرکت های خودروساز را ترغیب به تولید کالای با کیفیت کنیم.
* بیش از یک دهه است که از ابلاغ ت های اجرای اصل 44 می گذرد و باید این موضوع پیگیری شود که چرا در طول این سالها بخش خصوصی واقعی در صنعت خودروی کشور ورود پیدا نکرده و اشکال کار از کجا است.
 *ماجرای فیلم از یک داستان واقعی شروع شد به طوریکه من با همین خودروی شخصی خود که 3000 کیلومتر هم راه نرفته بودم دچار مشکلاتی شدم که برای رفع آنها با مسئولان و کارشناسان و قطعه سازان مختلف گفت‌وگو کردم و آنچه که در نهایت مشاهده می کنید ماحصل 20 ساعت مصاحبه با این افراد است.

 

 

پوستر فیلم چرخ ناکوک

 

عدالت پناه کارگردان مستند چرخ ناکوک

 



اینجانب حجت الله عدالت پناه دانشجوی ارشد مدیریت رسانه, فارغ التحصیل دوره عالی کارگردانی, نویسنده,کارگردان مستند ساز, کارشناس پرستاری, مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سالهای ۸۲ الی۸۵ عضو شورای فرهنگی دانشگاه و شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی استان اصفهان در همان سالها, از مرتبطین و سمپات جنبش دانشجویی عدالتخواه در سالهای متمادی از فعالان اجرایی ستاد دانشجویی دکتر در سال ۸۴ و فعال رسانه ای از اواخر دهه ۷۰ تا کنون و و و قطعا رزومه بهتری از خیلی عزیزانی که نامه معروف به ۳۰۰ تن که در چند روز اخیر به رهبری نوشتند دارم.
اما چرا آن نامه را امضاء نکردم؟!
نامه ای که با توجه به شناختی از تعداد اندکی از امضاء کنندگان آن دارم که میدانم از سر دلسوزی و دغدغه و نگرانی از به محاق رفتن آرمانهایمان نگاشته شده است چند ایراد اساسی دارد.
عزیزان دل برادر, بزرگترین ایراد این نامه علی رغم آنکه دم از امید میزند سراسر القای ناامیدی و فاسد دیدن همه ارکان نظام از صدر تا ذیل است که براستی اگر اینگونه بود سنگ روی سنگ بند نمیشد چه رسد به اینکه دستان توانمند نظام اسلامی امروز در منطقه وسیعی از جهان به یاری مظلومان بشتابد, همانانی که مرقوم داشتید امروز از ایده نجات بخش جهانی ما مایوس گشته اند!
گرچه سرخوردگی این عزیزان از شرایط امروز کشور قابل فهم است کشوری که برنامه داشت تا چند سال آینده انسان به فضا بفرستد, کشوری که جزو هشت کشور هسته ای جهان شده بود, کشوری که در رشد علوم نانو, هوافضا, پزشکی, هسته ای و. پیشتاز شده بود, کشوری که با هدفمند کردن یارانه ها و جراحی های بزرگ و البته درد آور اقتصادی گامهای اساسی بسوی عدالت اجتماعی بر داشته بود, کشوری که بی مهابا به هیمنه استکبار جهانی و کدخدایش یورش برده بود و داشت الگویی حقیقی از یک ملت آزاده برای امتهای مستضعف جهان میشد به یکباره به سد دولتی بزدل, ترسو, پیر و ناکارآمد با شعار عوامانه هم چرخ زندگی مردم بچرخد هم سانتریفیوژ ها خورد! و حالا کار بجایی رسیده که از تامین حداقل های زندگی شهروندانش ناتوان است. و شد آنچه که میبینیم و نباید میشد متاسفانه !
ایراد اساسی دیگر این مرقومه مخاطب قرار دادن رهبریست! دوستان گویا جایگاه ولی فقیه و رهبری را با جایگاه اعلی حضرت همایونی شاهنشاه آریامهر! اشتباه گرفتند که هر وقت عشقش کشید مجلس را تشکیل دهد و یا منحل کند و یا نخست وزیر و هیئت دولت را تغییر دهد.
بله بنده هم معتقدم در خیلی از ارکانی که در نامه نام بردید از جمله دولت, مجلس, قوه قضائیه, صدا و سیما و. که بعضی مستقیم یا غیر مستقیم انتخاب مردم هستند و بعضی انتصاب رهبری هستند باید اصلاحات اساسی صورت بگیرد تا نظام برآمده از انقلاب به آن بالندگی آرمانی مدنظر نزدیک شود. و این امر جزء با اصلاح قوانین و یا قانون نویسی مجدد و به رای مردم گذاشتن میسر نمیشود که پیشگام آنرا باید مجلس شورای اسلامی بردارد. تجربه این امر را هم داشته ایم.
ایراد اساسی دیگر این نامه نادیده انگاشتن نقش مردم در اصلاحات مد نظر است،چه خوب است یکبار دیگر مبانی امام و امت را مرور کنیم. نقش امت در این اصلاحات مد نظر کجاست؟! خیلی از مشکلات و معضلاتی که امروز گریبانگیر جامعه و حکومت شده ناشی از انتخاب خود همین مردم است! بعد از چهل سال تمرین مردمسالاری که توسط همین نظام برای مردم فراهم گشت باید یاد گرفته باشند که انتخابهایشان چقدر میتواند در سرنوشت شان تاثیر گذار باشد. مردم باید بدانند و بفهمند و مسئولیتش را بپذیرند مجلس، شورای شهر و یا دولتی که بر اساس یک " تکرار میکنم" ! تشکیل میدهند نتیجه اش میشود آنچه که امروز بر سرشان آمده است! پس قطعا این مجلس و دولت توان اصلاحات اساسی نخواهد داشت.
عزیزان این اشتباه بزرگی است که بخواهیم رهبری را در مقابل انتخاب مردم قرار دهیم، مگر در سال ۸۴ که مردم از تنگنا و انسداد بوجود آمده ی به گزینه ناشناخته اما انقلابی,چالاک و آشنا به درد مستضعفان رسیدند رهبری امر فرموده بودند؟! خیر نتیجه تلاشهای همین من و شما بود که با همان بضاعت اندک مان با نشریات کوچک کاغذی مان آگاه سازی کردیم. پس باید دوباره آغاز کنیم. یادتان هست شعار سال ۸۴ مان چه بود؟!
" آب هست، خاک هست، دوباره جوانه میزنیم "
مشکل دیگر این نامه گره زدن رفع همه مشکلات موجود به حضور مجدد شخص جناب در راس قدرت اجرایی است!
دوستانی که شناخت نسبی دارند از حقیر میدانند از اینکه ابراز کنم در خیلی از مسائل و مواضع( البته نه همه موارد) نظر بنده هم به نظر جناب آقای دکتر نزدیکتر است ابایی نداشته و ندارم. اما ایمان راسخ دارم که بحر عمیق این امت توان این را دارد که از میان صدها صدف خویش ده ها در گرانبها چون او را صید کند.

بنده نیز چون شما از آنچه در انتخابات ۹۶ گذشته و یا تلاش بخشی از قدر ت برای حذف ایشان و نوع نگاهشان به مسائل موجود ناخرسندم اما معتقدم برای تبیین آنچکه در این چند وقت در سپهر ی کشور رخ داده نیاز به گذر زمان بیشتری می باشد.
بعنوان یک فعال رسانه ای در یک گامی بالاتر حتی معتقدم جناب با آن خدمات بی نظیر به کشور و نظام و مستضعفین مورد یک هجمه و پروپاگاندای صهیونی رسانه ای قرار گرفت تا آنچه که شیمون پرز علاقه داشت یعنی " بودن با ننگ تلقی شود " به وقوع بپیوندد. و در این میان طیف ی قدرت طلب موسوم به اصلاح طلب که نشان دادند برایشان کسب قدرت ولو با به آتش کشیدن کشور و پاشیدن بذر تخم کینه و نفرت در بین مردم اصل است؛ که با ظهور ایشان دستشان از منابع ثروت و قدرت کوتاه شده بود و یا طیفی دیگر از اصولگرایان خودخواه که همواره خود را محق میدانند بدون پاسخگویی نسبت به عملکردشان, همراهی نمودند.
آنچه که امروز دکتر پس از پنج سال سکوت بخاطر منافع کشور و نظام در برابر هجم وسیعی از تخریبها و تهمت ها انجام میدهد قابل درک است آنهم پس از اینکه پا بر خرخره ایشان و دوستدارانش گذاشته اند در حالی که در هیچ رسانه رسمی کشور اجازه دفاع از خود را ندارد. چه خوب است بزرگان دلسوز نظام و مورد وثوق طرفین چون آیت الله هاشمی شاهرودی بعنوان رئیس مجمع تشخیص مصلحت ورود کنند به این ماجرا و مسائل پیش آمده را در سطوح عالی رفع و رجوع نمایند.
حرف بسیار است و در این مقال نمیگنجد اما آنچه که مرا مصمم به نگاشتن این سطور کرد نگرانی ای بود که داشتم, عزیزان یادتان هست شعار اواخر دهه هفتاد ما چه بود؟!
" نکند مکر بنی ساعده تکرار شود
باز علی در قفس خانه گرفتار شود"
حواسمان باشد و هوشیار باشیم که تظلم خواهی ما و مبارزه ما با زالو صفتان قدرت و ثروث و اشرافیتی که چون سگ هاری بجان انقلاب ما افتاده است نظام, رهبری و ما را به ورطه فتنه ای دگر نیاندازد.
اینکه خودمان را فهیم تر دلسوز تر و مطلع تر از رهبری نسبت به شرایط فعلی کشور بدانیم خطر بزرگیست! قطعا ایشان بعنوان امام امت آگاهی و بصیرت مردم برای هر تغییر اساسی را نیاز مبرم دارند که آنهم بخش اعظمی از آن بر دوش ماست. شک نکنید آنچه که فرق علی را در محراب شکافت جهل و عدم درک مردم زمانه اش در ظرافت های تصمیمات رهبری او بود.
بدون شک تخریب جایگاه رهبری خواست دشمنان قسم خورده انقلاب است که رهبری قدرتمند را چون سدی در مقابل خود میبیند, همیشه و همواره وصیت آن پیر همام که رسیدن به آرمانهای او آرزوی ماست را آویزه گوش نمائیم که آنچه ما در آینه گاها نمیبینیم او در خشت خام میدید که " پشتیبان ولی فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد "
برادر مخلص شما, بسیجی دیروز, امروز و انشاءالله همیشه
حجت الله عدالت پناه


سد معبر سیاه نیست طوسی چرک است!

 نگاهی به فیلم سد معبر به نویسندگی سعید روستایی و کارگردانی محسن قرائی

سد معبر به نظر من سیاه نبود طوسی چرک بود! داستان فردی که کارمند قراردادی سد معبر شهرداریست که رفتار خشن و زننده ای با دستفروشان دارد. و در برخورد با یکی از این دست فروشها وارد ماجرایی میشود که داستان فیلم را میسازد.

معمولا وقتی فیلم میینم خیلی دنبال پیدا کردن سوراخ های فیلمنامه و یا اشکالات کارگردانی آن نمیگردم. مگر اینکه این اشتباهات آنقدر درشت باشه که آدم احساس کنه این فیلم ارزش دیدن ندارد.

سد معبر فیلم خوبی بود. اگرچه هر کسی میتونه بر اساس زاویه دید خودش بر فیلمنامه آن اشکالاتی وارد کند. اما سد معبر فیلم خوبی بود .هرچند که جاهایی بیننده را آزار میدهد اما ریتم خوبش او را با داستان فیلم همراه میکند.

با محسن قرایی سر فیلم " امروز" رضا میر کریمی آشنا شدم. محسن دستیار اول کارگردانی بود که به سبک خاصی در سینمای ایران معروف است. فیلم های میرکریمی معمولا برشی از زندگی شخصیت های آن است و خیلی داستان گویی به روش کلاسیک در آن جایی ندارد و معمولا آثارش بدون قضاوت و با پایانی نامشخص تمام میشود. قطعا نگاه میرکریمی که تهیه کننده فیلم اول قرائی هم بوده در فیلمسازی او نیز تاثیر داشته است . هرچند کار کردن با بزرگان سینمای ایران میتواند رزومه خوبی برای قرایی باشد اما ریتم خوب و بازی متوسط به بالایی که او توانسته از بازیگرانش در صحنه های پر تنش و در  فضاهایی کوچک  در  " سد معبر" به اجرا در آورد نشان از توانایی های خود او دارد.

فیلمنامه سد معبر را سعید روستایی نوشته است که با " ابد و یک روز" به شهرت رسید. رئالیسم تلخی که در هر دو فیلم میتوان دید شاید برای خیلی های خوشایند نباشد و آنرا نشئت گرفته از نگاه سیاه قشری از سینماگران به جامعه امروز ایران تعبیر کنند که سودای جهانی شدن دارند. بخصوص وقتی که در یک سال ده پانزده تا فیلم با این تم ساخته شود.

فیلمنامه ای که روستایی نوشته  دیالوگ محور است که تنش درونی افراد با خودشان، خانواده شان و جامعه را نشان میدهد و بر وقایع فیلم غالب است و بیننده شاید در آخر فیلم بجز آن صحنه تصادف شدید در میدان توحید که با سکوت چند ثانیه ای همراه است را بخاطر نسپرده باشد.

 و اما ماجرای فیلم!

شاید بارها پیش آمده باشد که خودمان دیده باشیم و یا به مدد گسترش فضای مجازی گوشه ای مشممئز کننده از برخورد بد ماموران سد معبر شهرداری ها با دستفروشان درمانده را دیده و ناراحت شده باشیم و برای خنک شدن دلمان دوتا ناسزا هم به این افراد گفته باشیم. اما شاید تا حالا فکر نکرده باشیم که این افراد کی هستند و چه شخصیتی دارند. " سد معبر" مارا وارد زندگی یکی از این افراد میکند.

قاسم با بازی حامد بهداد شخصیت اصلی فیلم، مامور سد معبر شهرداری، جوانی تند مزاج است که بعلت رشوه گرفتن از دستفروشان و برخوردهای تند با آنها در آستانه عدم تمدید قرارداد و اخراج از سر کار قرار گفته است.او قصد دارد با ارثیه پدری همسرش با بازی باران کوثری بدون رضایت او کامیونی خریده و به زندگی اش رونق ببخشد. همسرش با اینکار مخالف است و بچه دار شدنش که آرزوی قاسم است را منوط به خرید خونه و رفتن از منزل پدری او کرده است.

در این بین قاسم با درگیری با یک دستفروش با بازی نادر فلاح وارد ماجرایی میشود که بعبارتی یک آزمون اخلاقی برای اوست. در یک کوش و قوسی که نزدیک یک سوم فیلم را در بر گرفته قاسم با مرد دستفروش برای رساندن کیف پولی پر از دلار که همسر دستفروش پیدا کرده به دست صاحبش همراه میشود و در ادامه وسوسه ای که در ابتدا گریبان مرد دستفروش را گرفته بود یقه قاسم را میگیرد.

شخصیت قاسم در بستر جامعه سنتی و طبقه متوسط به پایین جامعه که در این وانفسای مشکلات اقتصادی سعی دارد زندگی بهتری برای خود رقم بزند شکل میگیرد. شخصیت های مثل قاسم زیادند در اطراف ما، آدمهای معمولی که دنبال کار و درآمد حلال هستند برای گذران امور زندگیشان و اگر نشد نون حرام هم قاطی زندگی شان میکنند! آدمهای طوسی چرکی! که در بستر خانواده های سنتی و مذهبی معمولی رشد کرده اند که پدرش صادقانه و از روی اعتقاد برای خریدن یا نخریدن کامیون استخاره میکند و یا خودشان معتقدند که دنیا دار مکافات است و اصطلاحا از هر دست بدی از همان دست پس میگیری و اتفاقات ناگوار رخ داده برایشان را ناشی از وسوسه شدن برای تصاحب پول پبدا کرده میدانند. ولی با این حال رشوه  میگیرند، دروغ میگویند، حق خوری میکنن ، زورگویی میکنند و یا سابقه منکراتی هم دارند که همانند قاسم در مشاجره با همسرش به رخش کشیده میشود. و در عین حال  وقتی در مخمسه روزگار گیر میکنند پناهی جز خدا نمی یابند و قول میدهند که بعد از نجات یافتن  گذشته خود را جبران کنند ولی بعد از رها شدن از مخمسه فراموش میکنند و دقیق شرحی بر این آیه مبارکه هستند:

و اذا مس الانسان الضر دعانا لجنبه اوقاعدا اوقائما فلما کشفنا عنه ضره مرکان لم یدعنا الی ضر مسه کذلک زین للمسرفین ما کانوایعملون»

و هنگامی که به انسان بلایی برسد ما را برای دور کردن آن شر، چه در حال نشسته و ایستاده ویا به پهلو افتاده می خواند، پس زمانیکه آن بلا را از او دور کنیم ، می گذردو می رود، گویا اصلا ما را برای برطرف کردن شری که به او رسیده بود نخوانده است. »

از اینجور آدمها زیاد دیدیم که در عزاداری امام حسین علم کشی هم میکنند و یا اگر پایش بیفتند پیاده روی اربعین هم شرکت میکنند و زیارت امام رضا و شاه عبدالعظیم هم میروند ولی باز آلوده گناه هم میشوند. بنظر من قاسم از اون دست آدمهاست، که به خانواده و همسرش علاقمند است و آرزوی پدر شدن دارد ولی در این حال به آنها زور میگوید و یا حقشان را تضییع میکند و خواسته های آنها را نادیده میگیرد.

 بنظر من آدمهای طوسی چرکی! مثل قاسم در بستری از ناعدالتی جامعه رشد و نمو میکنند که این ناعدالتی یا بگونه ای توسط قاسم حس میشود که ناشی از جبر این است که قاسم پدر پولدار با مال و منال  آنچنانی نداشته که این روزها با اینهمه مشکلات دست به گریبان است و یا کار و شغل مناسبی برایش فراهم نیست تا یک زندگی سالم و آبرومند را اداره کنند و عنقریب است که همین شغل نیم بندش را هم از دست بدهد. و اینجاست که وسوسه ها خیر فطری این آدمهای طوسی را بازنده شر بیرونی راه یافته به درونشان میکند.

 

 


و اینک " ماجرای نیمروز "
در همون روزهای نخست نوروز فرصتی دست داد تا فیلم جدید جناب مهدویان رو ببینم. سه اثر آخرین روزهای زمستان، ایستاده در غبار و ماجرای نیمروز کافیست تا به ما مژده ظهور یک کارگردان جوان و صاحب سبک در سینمای امروزمان را دهد. مهدویان قواعد سینما رو خیلی خوب شناخته که اینقدر جذاب قاعده شکنی میکند و مخاطب رو در قصه هایش بدنبال خود میکشاند. بگذریم از جناب مهدویان که مطمئنا در آینده فیلمهای بهتری هم از ایشان خواهیم دید.
و اما " ماجرای نیمروز "
سالها پیش که تاریخ انقلاب رو زیر و رو میکردم هرگاه به حوادث سال ۶۰ میرسیدم ,آرزو میکردم کاش توانایی این رو داشتم که فیلمی مستند با عنوان " انقلاب در مخمصه " رو بسازم, آنقدر که آن سال پر حادثه است. و چه درامهایی که نمیشه از دل آن استخراج کرد.
مهدویان با این ماجرایی که تعریف کرده ما رو با گوشه ای از تاریخ دردناک معاصر آشنا کرده, بگذارید یک مروری داشته باشیم بر حوادثی که هر کدام میتواند یک کشور را با بحران مواجه کند؛ ترور نماینده امام وامام جمعه تهران, ترور رئیس قوه قضائیه و حزبش که حدود ۷۲تن از مسئولین نظام نوپا را به یکباره از آن گرفت, ترور رئیس جمهور و نخست وزیر, ترور حدود ۳۰۰ نفر از مردم به جرم حمایت از انقلاب, اینها فقط گوشه ای از حوادثی بود که مهدویان بصورت تیتروار در فیلمش به آن اشاره کرده, حالا اینها رو هم اضافه کنید به آن؛ ترور کچوئی رئیس زندان اوین, ترور دستغیب امام جمعه شیراز, ترور مدنی امام جمعه تبریز, واقعه آمل و. و و.
چطور انقلاب و این نظام نوپا در آن سال سرپا ماند و از آن مخمصه جان سالم به در برد خود تفسیری جداگانه می‌طلبد آنهم در بحبوحه جنگ با یک دشمن قدار.
نگفتن تاریخ یا جسارت کامل نگفتن تاریخ واقعا جفا به انقلاب و کشور است. مردم اگر واقعیت را بدونند دیگر اسیر تبلیغات مسموم نمیشوند , با دیدن فیلم ماجرای نیمروز خیلی راحت میشه در قبال این پرسش که چرا نظام مجاهدین خلق یا همون منافقین رو بی محابا اعدام کرده گفت: حق شان بوده و چه بسا با آن همه جنایاتی که مرتکب شدند باید خیلی شدیدتر از آن هم برخورد میشد.
تاریخ معاصر ما آنقدر غنی هست که حالا حالاها جا دارد تا از آن برای آیندگانمان حرف بزنیم. فقط امیدوارم که آنهایی که کارشان ثبت و ضبط تاریخ شفاهی است کم کاری نکنند و این مطالبی که بر دل و ذهن این نسل مانده را برای آیندگان نگارش کنند تا بعدها در رمانها و فیلم و سریالهای تاریخی مان نیاز به تخیل نداشته باشیم.
و اما فرمی که مهدویان برای روایت یک قصه واقعی تاریخی بکار گرفته واقعا عالی بود, آنقدر که من بیننده احساس میکردم خود من نیز در دل آن ماجراهای پر التهاب قرار دارم و یکی از اعضای آن هسته پنج نفره در جستجوی ردپای منافقین هستم و این ناشی از حرکات روان و دقیق دوربین متحرک, میزانسن عالی , آکساسوار فوق العاده , دیالوگ‌های بی اغراق و خالی از یکجانبه نگری فیلم دانست.
نمیدانم این ارتباطی که من با فیلم برقرار کردم بخاطر اندک مطالعاتم از تاریخ دهه اول انقلاب و آگاهی های جزئی من از آن رویدادها هست یا نه؟
آیا جوانان و نوجوانان دهه ۷۰ و ۸۰ هم توانسته اند با فیلم ارتباط بگیرند؟
قصه فیلم آنقدر واقعی و ملموس جلو میره که میتواند در ذهن های علاقمند به تاریخ جرقه ای ایجاد کنه تا بره تاریخ رو دقیق بخونه, بره کشمیری رجوی بنی صدر موسی خیابانی رو بشناسه بره بفهمه چه بر سر این مردم که نیامده, بالاخره آینده ما یک پاش در گذشته ماست.
من اگر جای سازنده فیلم بودم شاید تنش های فیلم رو بیشتر میکردم, قسمت کشتار بی گناه مردم توسط مجاهدین رو غلیظ تر نشان میدادم, از موسیقی فیلم بهتر و بیشتر در راستای درگیر کردن احساسات مخاطب استفاده میکردم و بجای پرداختن به یک درام فرعی عاشقانه بیشتر به بسط شخصیت هایی مثل کشمیری و یا نقش مهم شهید لاجوردی در برخورد با منافقین میپرداختم.
ولی واقعیت اینه که کاری که مهدویان کرده برای روایت یک قصه واقعی بهتره و باور پذیری آن عمیق تر است.
 دیدن این فیلم خوب را در سینما از دست ندید. منتظر آمدن نسخه خانگی و یا پخش تلویزیونی آن نباشید, دیدن وسترن انقلابی " ماجرای نیمروز " در سینما جذاب تر و لذت بخش تر است.

✍ گاه نوشت های #حجت_عدالت

:id:@daaaaaaaaad

 


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم با شیوع ویروس کرونا در کشورمان، دوربین بسیاری از مستندسازان در بیمارستان‌های کشورمان روشن شد تا روایتگر تلاش کادر درمانی شامل پزشکان، پرستاران، اورژانس و . باشد.به نظر می‌رسد که آرام آرام باید منتظر تماشای فیلم‌های مستند با این سوژه‌ها در تلویزیون باشیم. مستند عملیات ویژه یکی از همین آثار است که به کارگردانی حجت عدالت‌پناه که از قضا پرستار نیز می‌باشد، تولید شده است.

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

هیئت رزمندگان راهیان نینوا ویروس کرونا دانلود گلچین اهنگ های پرطرفدار 1399 کتابخانه عمومی خواجه نصیرالدین طوسی نوین الکترونیک جبرا